گاهی نوشت های من همیشه مغموم بودن
یه غم یه اندوه یه هاله ی مشکی روی نوشته هام بوده همیشه
خب بهرحال چ میشه کرد
اگرم شادی ای بوده یا حداقل اندوه نبوده موقتی بوده
ینی یه بودن موقتی زشت.
نمیدونم شاید همونم نبوده ولی خودمو گول زدم ک بوده
ک بتونم یکم دیگه نفس بکشم یکم دیگه ببینم یکم دیگه بشنوم و حرف بزنم
نمیدونم بعد از اینهمه یکم دیگه » دنبال چی میگردم
ک چی بشع؟
امروز داشتم ب یکی میگفتم ک هرچی بیشتر میگذرع و هرچی بیشتر توی این هاله ی مشکی دست و پا میزنم بیشتر میفهمم ک این هاله ی مشکی ارزششو نداره اصا.
یه هیچ بی ارزش
یادمع یکی میگفت هیچ اگر سایه پذیرد منم ان سایه ی هیچ
درباره این سایت